قرآن مجيد كتاب الهي و سخن خداوند مي باشد و چنان كه هيچ چيز شبيه و مانند پروردگار نيست هيچ گفتاري مانند گفتار خداوند نيست و همان طور كه خداوند را با مقياسهاي موجود براي شناخت مخلوق نمي توان شناخت، گفتار خداوند را نيز با مقياسهاي موجود براي فهم كلام انسان نمي توان فهميد.
قرآن مجيد با آيات محدود در بردارندۀ همۀ حقايق است و با صراحت اعلام مي دارد كه هيچ تر و خشكي نيست مگر در قرآن آمده است:
سورۀ انعام، آيه 59: «وَ عِندَهُ مَفاتِحُ الغَيبِ لا يَعلَمُها إلّا هُوَ وَ يَعلَمُ ما فِي البَرِّ وَ البَحرِ وَ ما تَسقُطُ مِن وَرَقَةٍ إلّا يَعلَمُها وَ لا حَبَّةٍ في ظُلُماتِ الأرضِ وَ لا رَطبٍ وَ لا يابِسٍ إلّا في كِتابٍ مُبينٍ»
كليدهاي خزائن غيب تنها نزد اوست؛ كسي جز او بر آنها آگاه نيست و نيز آنچه در خشكي و درياست همه را مي داند و هيچ برگي (از درختي) نمي افتد مگر اينكه او از آن آگاه است و نه هيچ دانه اي در مخفيگاه و تاريكي هاي زمين و هيچ تر و خشكي وجود ندارد جز اينكه در كتابي مبين و آشكار (قرآن مجيد) ثبت شده است.
با توجه به مطالب عميقي كه قرآن در بردارد آيا همه كس مي تواند به تنهايي به مفاهيم اصلي آن دست يابد؟ آيا در تمام آيات قرآن مجيد منظور خداوند به صراحت بيان شده است؟
منبع: كتاب شفاعت، جلد1، نوشته محّمد باقر علم الهدي